مهارتهای کلامی در دفاع شخصی

تئوري تفسير شخصي از جمله تئوري هاي معروف و شناخته شده در حوزه "مهارت هاي کلامي در دفاع شخصي " مي باشد. اين تئوري که اولين بار توسط آقاي "فريتز هيدر" مطرح شد، با استفاده از نظريه روانشناسي اجتماعي، به شرح روش هايي مي پردا زد که مردم از آن براي تحليل و يا تفسير شخصي خود در مورد رفتار ديگران و يا خودشان در برابر وقايع دنياي واقعي استفاده مي کنند. اين نظريه به تحليل اين مطلب مي پردازد که افراد چگونه علت هر حادثه اي را نزد خود تعريف و تفسير مي کنند و اين تفسير چه تاثيري بر عکس العمل و رفتار آنها دارد. در تئوري تفسير شخصي آمده است که افراد اصولا علل وقوع اتفاقات را به دو گروه علل بيروني و علل دروني تقسيم مي نمايند. علل بيروني شامل مواردي نظير آب و هوا و شرايط محيطي هستند و علل دروني شامل مسائلي هستند که ريشه در درون اشخاص دارند. بديهي است که نوع عکس العمل افراد نسبت به يک مسئله خاص،بستگي مستقيم به اين مطلب دارد که آنها علت اتفاق را بيروني تشخيص داده اند يا دروني، مهارتماي کلامي در دفاع شخصي بيشتر برروي عوامل دروني متمرکز مي باشد. در اين قسمت اجازه بدهيد مثال روشن و معروفي را در اين زمينه براي شما نقل کنم. در دهه 0 6 19 در کشور آمريکا برنامه تلويزيوني به شکل هفتگي برگزار مي شد که به خاطر شيوه تهاجمي مجري آن "جو پاين" کاملا شناخته شده و معروف بود. اغلب شرکت کنندگان در اين برنامه هنرمندان وهنرپيشگان تازه کاري بودند که به قصد معروف شدن و شناخته شدن هرچه بيشتر، در اين برنامه شرکت مي کردن و دست برقضا آقاي "جوپاين" هميشه سؤالات خود را طوري طراحي و مطرح مي کرد که ميهمانان خود را برانگيخته و عصباني کند و دست آخر آنان را سرافکنده و شرمسار راهي خانه کند! بعضي از منتقدان اعتقاد داشتند نحوه خاص برخورد "جو پاين" با ميهمانان برنامه ناشي از نقص عضو او و رنج هميشگي او از داشتن يک پاي مصنوعي است. در يکي از قسمتهاي اين برنامه ميهمان برنامه خواننده جواني بود به نام "فرا نک زاپا" که موهاي بسيار بلندي داشت که البته با توجه به معيارهاي آن زمان بسيار عجيب و غريب به نظر مي رسيد! در ابتداي شروع برنامه و به محض اينکه "زا با" معرفي شد و روي صندلي خود ذشست "جوپاين"بدون مقدمه با لحن تمسخر آميزي گفت: به نظر من اون موهاي بلندت ازتو يک دختر ملوس ساخته در حالي که همه بينندگان از اين جمله او بسيار جا خورده بودند، "فرانک زايا" به سرعت، درست مثل گفتن مصرع دوم يک بيت شعر جواب داد: به نظر منم اون پاي چوبيت از تو يک چارپايه مسخره ساخته ، همين ضد حمله يک خطي فرانک زايا شهرت آن قسمت از برنامه را جاودانه کرد! البته جذابيت اين داستان براي ما اين است که در گفتگوي بالا شاهد تمايل افراد براي قضاوت کلي در مورد فرد مقابل، فقط از روي يک يا چند ويژگي محدود او، هستيم و از طرف ديگر اين باعث تاسف است که اغلب افراد، فکر مي کنند که مهارتهاي کلامي در دفاع شخصي به معناي رد و بدل کردن "ضد حمله هاي کلامي" است . هنگامي که ما از ديد خود نمي فهميم که چرا شخص کار خاصي را انجام مي دهد، مثل داشتن موهاي بسيار بلند، انگيزه خود ساخته اي را به او نسبت مي دهيم، دليلي که براي شخص ما معنا و مفهومي داشته باشد. اين انگيزه خيالي ما اغلب اشتباه است چون براساس يک يا چند ويژگي محدود فرد مقابل بدست آمده و اغلب اوقات ناشي از ديد منفي ما نسبت به عمل اوست ولي اسف بارترين قممت موضوع اين است که ما براساس همين استدلال خيالي خود برانگيخته و احساساتي مي شويم و جوري عکس العمل نشان مي دهيم که گويا اين منطقي ترين استدلال دنيا بوده است! براي مثال وقتي شخمي به ما چيزي مي گويد که از نظر شخص ما نادرست، بي ادبانه و يا تهاجمي است، ما به سرعت او را در گروه "انسان هاي بد" قرارمي دهيم و از ان لحظه به بعد به شکل ناخود آکاه نوع مکالمه ما با فرد مقابل تغيير مي کند. اين برخورد، شروع مناسبي براي پايان دادن به يک برخورد لفظي نيست بلکه يک شروع بسيار عالي براي يک زدوخورد جانا نه است! وقتي که به سرعت در برابر يک رفتار شروع به قضاوت و نتيجه گيري مي کنيم به اين معناست که غرور ما کنترل افکار ما را به عهده گرفته است و وقتي اجازه داده ايم که غرور ما افکارمان را کنترل نمايد، کنترل خودمان را در اختيار نداريم در تيجه نمي توانيم کنترل درگيري لفظي را هم در اختيار داشته باشيم. دوست عزيزم "رابرت روتباخ" که يک محافظ، مدرس تاکتيکهاي دفاعي و يک نويسنده موفق است، هميشه توصيه مي کند که دراينگونه مواقع فرض را بر اين بگذاريد که فرد مقابل تحت تاثير يک انرژي منفي است، منظور فقط تحت تاثير مشروبات الکلي يا مواد مخدر بودن نيست بلکه انرژي منفي ناشي از يک روز خسته کننده و پر برخورد، يک زندگي عذاب آور و يا هر مسئله اين چنيني است که مي تواند تاثير مستقيمي روي نحوه حرف زدن آنها داشته باشد. شما با آگاهي از اين احتمال و جلوگيري ازتفاوت ها و تصميم گيري هاي عجولانه مي توانيد با اهرم هاي فشاري نظير حرف زدن، حالات چهره و . . . از وارد شدن به درگيري فيزيکي جلو گيري نمائيد و اگر هم وارد درگيري فيزيکي شديد، از آنجا که خونسرد تر و متمرکز تر بوده ايد اغلب قبل از اينکه اولين ضربه زده شود (که اغلب هم از طرف شما ست) شرايط فيزيکي و رواني را مطابق ميل خود مرتب کرده ايد! وقتي به خود اجازه مي دهيم که بدون شناختن فرد مقابل و تنها از روي يک عمل او نسبت به فرد مقابل قضاوت کرده و عکس العمل نشان دهيم، خودمان را دروضعيت ضعيف تري قرارداده ايم. قضاوت زود هنگام احساسات ما را برانگيخته مي کنند در حالي که يک جنگجوي واقعي ا حساسات خود را صرفأ "احساسي" مي کند و هرگز اجازه نمي دهد که احساساتش، بينش و ديد او را تحت تاثيرقرار دهند، علي الخصوص هنگامي که روبروي يک حريف احتمالي قرار مي گيرد.